اصیلعلغتنامه دهخدااصیلع. [اُ ص َ ل ِ ] (ع اِ) ماری است باریک گردن گردسر. (منتهی الارب ). نوعی است از مار. (مهذب الاسماء). ماری باریک گردن که سر آن همچون گلوله ای است . (از قطر المحیط). || نره . (منتهی الارب ) (از قطر المحیط).
حسیلةلغتنامه دهخداحسیلة. [ ح َ ل َ ] (ع ص ، اِ) خرمای خشک تباه که شیرین نشود. || مردم فرومایه . حسیل . || گوساله . ج ، حسیل .
حسیلةلغتنامه دهخداحسیلة. [ ح ُ س َ ل َ ] (اِخ ) کوههای چنداست از ضباب نزدیک رمل الغضا. رجوع به حَسَلات شود.