۱. (ادبی) در بدیع، اعراض از ماقبل و توجه به مابعد با استعمال لفظ بل، مانندِ: ای میوۀ دل من لا بل دل / وی آرزوی جانم لا بل جان، و مانندِ این بیت: عارضش باغی دهانش غنچهای / بل بهشتی در میانش کوثری.
۲. [قدیمی] اقامت کردن؛ مقیم شدن در یک جا.
۳. [قدیمی] سر فروافکندن و خاموش شدن.
۴. [قدیمی] اعراض کردن.
۵. [قدیمی] روگردانیدن؛ برگشتن از کسی؛ روی گردانیدن از چیزی پس از آنکه به آن روی آورده باشند.