اضلولةلغتنامه دهخدااضلولة. [ اُ لو ل َ ] (ع اِ) ضد هدی ̍. ج ، اضالیل . (قطر المحیط). گمراهی . (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (منتهی الارب ): قد تمادی فی اضالیل الهوی . (اقرب الموارد). و رجوع به اضالیل شود.
هذلولیلغتنامه دهخداهذلولی . [ هَُ ] (ص نسبی ، اِ) (اصطلاح علم هندسه ) مکان هندسی مجموعه ٔ نقاطی که تفاضل فاصله ٔ هر نقطه بر روی آن از دو نقطه ٔ ثابت در صفحه - به نام کانون - مقداری است ثابت ، یعنی :مقدار ثابت = سAF - AF
هذلولیفرهنگ فارسی معین( ~.) [ ع . ] (اِ.)یکی از منحنی های مقاطع مخروطی است که سطح آن موازی با محور اصلی سطح مخروطی است .
اضالیللغتنامه دهخدااضالیل . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ اُضْلولة، بمعنی ضد هدی ̍. (از قطر المحیط). ناراستی : هرچند تواریخ بعضی اقوام که کفار و عبدةالاصنام اند اباطیل خیالات و اضالیل حکایات نامعقول ایشان است . (جامع التواریخ رشیدی ).