اطنابلغتنامه دهخدااطناب . [ اِ ] (ع مص ) سخت وزیدن باد در غبار. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). اطناب باد؛ بشدت وزیدن آن در غبار. (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). || پی یکدیگر رفتن شتران . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد)(ناظم الاطباء). رسیدن برخی از شتران به برخی در سیر.
اطنابلغتنامه دهخدااطناب . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ طنب . (دهار) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). ج ِ طُنُب ، بمعنی طناب که سراپرده های خیمه بدان بسته شود. (آنندراج ). رسنهای خیمه . (از منتخب ). (از غیاث اللغات ). ج ِ طُنُب و طُنب . (متن اللغة). رسنهای دراز از ریسمانهای خیمه و رسنهای کوتا
اطنابفرهنگ فارسی عمید۱. دراز کردن سخن؛ پرگویی؛ طول کلام.۲. [مقابلِ ایجاز] (ادبی) به کار بردن لفظ بسیار برای معنی اندک.
اطنابلغتنامه دهخدااطناب . [ اِ ] (ع مص ) سخت وزیدن باد در غبار. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). اطناب باد؛ بشدت وزیدن آن در غبار. (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). || پی یکدیگر رفتن شتران . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد)(ناظم الاطباء). رسیدن برخی از شتران به برخی در سیر.
اطنابلغتنامه دهخدااطناب . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ طنب . (دهار) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). ج ِ طُنُب ، بمعنی طناب که سراپرده های خیمه بدان بسته شود. (آنندراج ). رسنهای خیمه . (از منتخب ). (از غیاث اللغات ). ج ِ طُنُب و طُنب . (متن اللغة). رسنهای دراز از ریسمانهای خیمه و رسنهای کوتا
اطنابفرهنگ فارسی عمید۱. دراز کردن سخن؛ پرگویی؛ طول کلام.۲. [مقابلِ ایجاز] (ادبی) به کار بردن لفظ بسیار برای معنی اندک.
اطنابلغتنامه دهخدااطناب . [ اِ ] (ع مص ) سخت وزیدن باد در غبار. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). اطناب باد؛ بشدت وزیدن آن در غبار. (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). || پی یکدیگر رفتن شتران . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد)(ناظم الاطباء). رسیدن برخی از شتران به برخی در سیر.
اطنابلغتنامه دهخدااطناب . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ طنب . (دهار) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). ج ِ طُنُب ، بمعنی طناب که سراپرده های خیمه بدان بسته شود. (آنندراج ). رسنهای خیمه . (از منتخب ). (از غیاث اللغات ). ج ِ طُنُب و طُنب . (متن اللغة). رسنهای دراز از ریسمانهای خیمه و رسنهای کوتا
اطنابفرهنگ فارسی عمید۱. دراز کردن سخن؛ پرگویی؛ طول کلام.۲. [مقابلِ ایجاز] (ادبی) به کار بردن لفظ بسیار برای معنی اندک.