اعواض

'a'vāz

معنی

= عوض

جست‌وجوی دقیق

اعواض

لغت‌نامه دهخدا

اعواض . [ اَع ْ ] (ع اِ) ج ِ عِوَض ، آنچه بجای دیگری آید و بدل . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). ج ِ عِوَض جانشین . بدل . (از اقرب الموارد).

اعواض

جست‌وجوی هم‌آوا

احوات

احواذ

لغت‌نامه دهخدا

احواذ. [ اِح ْ ] (ع مص ) سخت راندن . (منتهی الارب ). نیک براندن . (تاج المصادر بیهقی ). نیک راندن . (زوزنی ). || احواذ ثوب ؛ گرد آوردن جامه را. || احواذ صانع قِدْح را؛ سبک ساختن تیرگر تیر را.

احواض

لغت‌نامه دهخدا

احواض . [ اَح ْ ] (اِخ ) مکانهائی بنوعبدشمس بن سعد (بطنی از تمیم ) را. (مراصد).

احواض

لغت‌نامه دهخدا

احواض . [ اَح ْ ] (ع اِ) ج ِ حَوض . جاهائی که برای آب در زمین سازند.

اعواد

اعواد. [ اَع ْ ] (ع اِ) ج ِ عود، بمعنی چوب . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ج ِ عود، بمعنی چوب مطلق . (آنندراج ). چوبها. (یادداشت بخط مؤلف ). ج ِ عود، بمعنی چوب و شاخه پس از آن که قطع شود و جز آن . (از اقرب الموارد): و در بلاد ماوراءالنهر اعواد منابر بذکر او معطر گردانید. (ج

جست‌وجوی متن

ارومش

لغت‌نامه دهخدا

ارومش . [ ] (اِ) تأویل این خبر آن باشد که حسنات بر اعواض کنند یعنی اعواض آلام او (ظالم ) بردارند و بمظلوم دهند، چه بادله ٔ عقل درست شده است که بعمل کسی دیگری را ثواب ندهند و نیز بادله ٔ شرع از قرآن و اخبار مقطوع علیها، لابد این خبر را تأویل باید و تأویل این است که گفته شد

عوض

لغت‌نامه دهخدا

عوض . [ ع ِ وَ ] (ع اِ) آنچه بجای دیگری آید و بدل . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). خلف و بدل . (اقرب الموارد). بدل چیزی . (آنندراج ) (غیاث اللغات ). آنچه بجای چیزی دهند. بدل . جانشین . (فرهنگ فارسی معین ). و گویند «عوض » سخت تر از چیزی است که بجای آن گرفته میشود. (از اقرب الم

درپیوند

بیشتر بدانید

اعواض

'a'vāz

معنی

جست‌وجوی دقیق

اعواض

لغت‌نامه دهخدا

اعواض

فرهنگ فارسی عمید

جست‌وجوی هم‌آوا

احوات

لغت‌نامه دهخدا

احواذ

لغت‌نامه دهخدا

احواض

لغت‌نامه دهخدا

احواض

لغت‌نامه دهخدا

اعواد

لغت‌نامه دهخدا

جست‌وجوی متن

ارومش

لغت‌نامه دهخدا

عوض

لغت‌نامه دهخدا