اعوجاجلغتنامه دهخدااعوجاج . [ اِع ْ وِ ] (ع مص ) کژ شدن . (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ) (مصادر زوزنی ) (آنندراج ). کج شدن .(از منتخب و کنز بنقل غیاث اللغات ). بذات خود کج شدن : اعوج العود و نحوه اعوجاجاً؛ انحنی من ذاته . (از اقرب الموارد). کجی . ناراستی . انحنا. پیچیدگی . (ناظم الاطباء).
اعوجاجدیکشنری عربی به فارسیانحراف اخلا قي , گمراهي , کجي , تار (در مقابل پود) , ريسمان , پيچ و تاب , تاب دار کردن , منحرف کردن , تاب برداشتن
اعوجاج دامنهamplitude distortionواژههای مصوب فرهنگستانهر تغییر در تراز بسامدهای درون باند گذر مجرای ارتباطی
اعوجاج پهنای تَپpulse duration distortionواژههای مصوب فرهنگستانتفاوت پهنای تَپ/ پالس در دو نقطۀ مختلف خط انتقال براثر تغییر شکل تَپ/ پالس متـ . اعوجاج پهنای پالس
اعجازلغتنامه دهخدااعجاز. [ اِ ] (ع مص ) عاجز کردن . (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ). عاجز کردن کسی را. (از منتخب و غیر آن از غیاث اللغات ) (مؤید الفضلاء) (آنندراج ) (تاج المصادر بیهقی ). ناتوان گردانیدن کسی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). عاجز ساختن کسی را. (از اقرب الموارد) (از متن الل
اعوجاج دامنهamplitude distortionواژههای مصوب فرهنگستانهر تغییر در تراز بسامدهای درون باند گذر مجرای ارتباطی
اعوجاج پهنای تَپpulse duration distortionواژههای مصوب فرهنگستانتفاوت پهنای تَپ/ پالس در دو نقطۀ مختلف خط انتقال براثر تغییر شکل تَپ/ پالس متـ . اعوجاج پهنای پالس
اعوجاج پهنای تَپpulse duration distortionواژههای مصوب فرهنگستانتفاوت پهنای تَپ/ پالس در دو نقطۀ مختلف خط انتقال براثر تغییر شکل تَپ/ پالس متـ . اعوجاج پهنای پالس
اعوجاج دامنهamplitude distortionواژههای مصوب فرهنگستانهر تغییر در تراز بسامدهای درون باند گذر مجرای ارتباطی