اغلوطهلغتنامه دهخدااغلوطه . [ اُ طَ ] (ع اِ) سخن غلط. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). سخنی که در آن غلط باشد. (از اقرب الموارد). || کلام که بدان کسی را بغلط اندازند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). آنچه مردم را در غلط افکند. (مهذب الاسماء نسخه ٔ خطی ). چیزی یا سخنی که به آن کسی را در غلطی و وهم ا
اغلوطهفرهنگ فارسی معین(اُ طِ) [ ع . اغلوطة ] ( اِ.) 1 - سخن نادرست . 2 - سخنی که با آن کسی را گمراه سازند.
احجوهلغتنامه دهخدااحجوه . [ اُ ج ُوْ وَ ] (ع اِ) احجیه . چیستان . لغز. اغلوطة. و رجوع به احجیه شود. ج ، اَحاجی .
مغلطةلغتنامه دهخدامغلطة. [ م َ ل َ طَ ] (ع اِ) به معنی غَلوطة است . (منتهی الارب ). غَلوطة. ج ، مغالط.(اقرب الموارد). سخن غلط و کلامی که بدان در غلط اندازند. (ناظم الاطباء). اغلوطة. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به مدخل بعد و غلوطة و اغلوطة شود.
بغلط انداختنلغتنامه دهخدابغلط انداختن . [ ب ِ غ َ ل َ اَ ت َ ] (مص مرکب ) به خطا افکندن . به اشتباه انداختن . اغوا کردن . اغلوطه کردن .
اغلوطاتلغتنامه دهخدااغلوطات . [ اُ] (ع اِ) ج ِ اُغلوطَة، یعنی سخن غلط و کلام که بدان کسی را بغلط اندازند. (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد). و منه : «نهی رسول اﷲ (ص ) عن الاغلوطات ». (منتهی الارب ) (آنندراج ). اَغالیط. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). و رجوع به اغالیط و اغلوطه شود.