اغنیالغتنامه دهخدااغنیا. [ اَ ] (از ع ، ص ، اِ) مأخوذ از تازی . توانگران . مالداران . (ناظم الاطباء) : ملوک و اغنیا را در چشم همت او هیبت و شوکت نمانده . (گلستان ).- حکومت اغنیا ؛ حکومت سرمایه داران .
اغینالغتنامه دهخدااغینا. [ ] (اِخ ) نام بلده ای از بلاد یونان . رجوع به تاریخ الحکماء قفطی ص 22 شود.
اغناءلغتنامه دهخدااغناء. [ اِ ] (ع مص ) بی نیاز کردن . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). توانگر کردن کسی را وبی نیاز گردانیدن . توانگر گردانیدن . (المصادر زوزنی ). نائب بسنده شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). کفایت کردن . (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ).نائب کافی شدن و کفایت ک
اغنیاءلغتنامه دهخدااغنیاء. [ اَ ] (ع ص ، اِ) ج ِ غَنی ّ. (ناظم الاطباء) (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ).
اغنیاءلغتنامه دهخدااغنیاء. [ اَ ] (ع ص ، اِ) ج ِ غَنی ّ. (ناظم الاطباء) (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ).
مساکینفرهنگ مترادف و متضادبیبضاعتها، بیچارگان، بینوایان، تهیدستان، فقیران، فقرا، مسکینان، مسکینها ≠ اغنیا، ثروتمندان
اعیانفرهنگ مترادف و متضاد۱. اغنیا، ثروتمندان، دولتمندان ۲. اشراف، معاریف، نجبا، نخبگان ۳. اموالغیرمنقول، زمین
اغنیاءلغتنامه دهخدااغنیاء. [ اَ ] (ع ص ، اِ) ج ِ غَنی ّ. (ناظم الاطباء) (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ).