افریزلغتنامه دهخداافریز. [ اِ ] (اِ) آنچه از دیوار برآمده باشد مانند سنگی که در جرزهای کوچه بکار میگذارندتا از صدمه محفوظ باشد. (از ناظم الاطباء). طاق خانه . طاق . پیش حائط. (زمخشری ). افریزالحائط؛ کرانه های دیوار بخشت فراگرفته . معرب است . (منتهی الارب ). سیوطی گوید: مما اخذوه [ ای العرب ] من
افریزفرهنگ فارسی عمید۱. کرانۀ دیوار که برآمده باشد.۲. آنچه از دیوار برآمده باشد.۳. سنگی که در کنار دیوار یا پایه قرار بدهند.۴. خانۀ ساختهشده از آجر و گچ.
دندان آفریزلغتنامه دهخدادندان آفریز. [ دَ ] (اِ مرکب ) دندان آپریز. (آنندراج ) (از برهان ) (ناظم الاطباء). رجوع به دندان آپریز شود.
دندان افریزلغتنامه دهخدادندان افریز. [دَ اَ ] (اِ مرکب ) خلال . (دهار). دندان آپریز. (از فرهنگ جهانگیری ) (آنندراج ). رجوع به دندان آپریز شود.
دندان افریزلغتنامه دهخدادندان افریز. [دَ اَ ] (اِ مرکب ) خلال . (دهار). دندان آپریز. (از فرهنگ جهانگیری ) (آنندراج ). رجوع به دندان آپریز شود.