افزایندهلغتنامه دهخداافزاینده . [ اَ ی َ دَ / دِ ] (نف ) نامی . بالنده . (از یادداشتهای مرحوم دهخدا). آنچه فزونی پذیر باشد. آنچه افزایش یابد. آنچه روح نباتی داشته باشد : کسی بپرسد که درخت چه باشد؟... گویندش درخت جسمی باشد افزاینده . (از یا
افزایندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت ه، فزاینده، بیش ازپیش، بسطیابنده، بسیط، درحال افزایش، درحال انباشت، جمع شونده، بالنده، متزاید، افزونشونده، روبهافزونی جلورونده، پیشرو بارور، حاصلخیز، مولّد افزایشدهنده، مروج
پست افزایندۀ ولتاژstep-up substationواژههای مصوب فرهنگستانپست مبدل ولتاژی که ولتاژ خروجی آن بالاتر از ولتاژ ورودی آن است
ضریب افزایندۀ گردشگریtourism multiplierواژههای مصوب فرهنگستانضریبی عددی برای اندازهگیری تأثیر کل هزینۀ اولیه یا مستقیم گردشگری در چرخۀ اقتصاد یک منطقه
افزایندگیلغتنامه دهخداافزایندگی . [ اَ ی َ دَ/ دِ ] (حامص ) حاصل عمل افزاییدن . آنچه از افزودن حاصل آید. رجوع به افزودن و افزاییدن و افزایش شود.
پست افزایندۀ ولتاژstep-up substationواژههای مصوب فرهنگستانپست مبدل ولتاژی که ولتاژ خروجی آن بالاتر از ولتاژ ورودی آن است
ضریب افزایندۀ گردشگریtourism multiplierواژههای مصوب فرهنگستانضریبی عددی برای اندازهگیری تأثیر کل هزینۀ اولیه یا مستقیم گردشگری در چرخۀ اقتصاد یک منطقه