اقاقیالغتنامه دهخدااقاقیا. [ اَ ] (معرب ، اِ) مأخوذ از یونانی ، عصاره ٔ خاری است که پوست را بدان دباغت کنند و آن صلب و سیاه رنگ میباشد و بعضی گویند صمغ خار مغیلان است ، اگر بخودبرگیرند قطع خون رفتن کند. (آنندراج ) (برهان ). عصاره ٔ قرظ (سَنْط)، آن را خشک کنند و قرص از آن سازند. (ذخیره ٔ خوارزم
اقاقیافرهنگ فارسی عمید۱. (زیستشناسی) درخت زینتی از خانواده پروانهواران با برگهای مرکب ریز به رنگ سبز روشن که گلهای سفید، خوشهای، و معطر دارد.۲. (طب قدیم) عصاره یا صمغی که از میوۀ مُغیلان گرفته میشده و برای تقویت معده و کبد به کار میرفته.
اقاقیافرهنگ نامها(تلفظ: aqāqiyā) (معرب از یونانی) (در گیاهی) درختی است از راستهی شبدرها که گلهای خوشهای سفید یا صورتی خوشبو دارد ؛ آکاسیا .
اقاقیافرهنگ فارسی معین( اَ ) (اِ.) معرب واژة یونانی اکیاکیا؛ درختی است خاردار با گل های خوشه ای سفید یا صورتی و خوشبو که چوبی سخت و محکم دارد.
حکاکیلغتنامه دهخداحکاکی . [ ح َک ْ کا ] (حامص ) شغل حکاک . سوده گری . مهره سائی . نگین سائی . مهرکنی . || (اِ) دکان حکاک .