انسان اقتصادیhomo economicus,economic man, economic humanواژههای مصوب فرهنگستانمفهومی در متون اقتصادی که انسان را موجودی ذاتاً عاقل و بهشدت درپی منافع شخصی تعریف میکند که اهداف ذهنی خود را به شکل بهینه پیگیری است
بهبود اقتصادیeconomic recoveryواژههای مصوب فرهنگستاندورهای که در آن فعالیتهای اقتصادی افزایش مییابد و نشاندهندة پایان کسادی است
تایر اقتصادیeconomy tyre, budget tyreواژههای مصوب فرهنگستانتایری با کیفیت نسبتاً مناسب که از تایرهای معمولی ارزانتر و ازلحاظ عملکرد ضعیفتر است
انسان اقتصادیhomo economicus,economic man, economic humanواژههای مصوب فرهنگستانمفهومی در متون اقتصادی که انسان را موجودی ذاتاً عاقل و بهشدت درپی منافع شخصی تعریف میکند که اهداف ذهنی خود را به شکل بهینه پیگیری است
بهبود اقتصادیeconomic recoveryواژههای مصوب فرهنگستاندورهای که در آن فعالیتهای اقتصادی افزایش مییابد و نشاندهندة پایان کسادی است
تابآوری اقتصادیeconomic resilienceواژههای مصوب فرهنگستانتوانایی حاصل از مجموعهای از سیاستها که موجب میشود اقتصاد بهطوری انعطافپذیر شود که بتواند با بازتخصیص منابع، تبعات ناشی از شوک را مدیریت کند و مجدداً به سطح مطلوبی از فعالیت اقتصادی بازگردد
اقتصاد بستهclosed economyواژههای مصوب فرهنگستاناقتصادی که با کشورهای دیگر ارتباط اقتصادی نداشته باشد
اقتصاد بازopen economyواژههای مصوب فرهنگستاناقتصادی که در آن مبادلات تجاری و فعالیت اقتصادی با دنیای خارج بهنسبت زیاد است
انسان اقتصادیhomo economicus,economic man, economic humanواژههای مصوب فرهنگستانمفهومی در متون اقتصادی که انسان را موجودی ذاتاً عاقل و بهشدت درپی منافع شخصی تعریف میکند که اهداف ذهنی خود را به شکل بهینه پیگیری است
بهبود اقتصادیeconomic recoveryواژههای مصوب فرهنگستاندورهای که در آن فعالیتهای اقتصادی افزایش مییابد و نشاندهندة پایان کسادی است
تابآوری اقتصادیeconomic resilienceواژههای مصوب فرهنگستانتوانایی حاصل از مجموعهای از سیاستها که موجب میشود اقتصاد بهطوری انعطافپذیر شود که بتواند با بازتخصیص منابع، تبعات ناشی از شوک را مدیریت کند و مجدداً به سطح مطلوبی از فعالیت اقتصادی بازگردد
تایر اقتصادیeconomy tyre, budget tyreواژههای مصوب فرهنگستانتایری با کیفیت نسبتاً مناسب که از تایرهای معمولی ارزانتر و ازلحاظ عملکرد ضعیفتر است
رشد اقتصادیeconomic growth, growth 2واژههای مصوب فرهنگستانافزایش درآمد یا تولید کالا و خدمات نسبت به سرانۀ جمعیت که عموماً براساس تولید ناخالص داخلی اندازهگیری میشود