اقرارنامهلغتنامه دهخدااقرارنامه . [ اِ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) عهدنامه . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || قرارنامه . || تمسک . (ناظم الاطباء). || نوشته ای که کسی نویسد و بموجب آن چیزی را بر عهده ٔ خود اثبات کند. رجوع به اقرار و ترکیبات آن شود.
اقرارنامهفرهنگ فارسی معین( ~. مِ) [ ع - فا. ] (اِمر.) ورقه ای که در آن اعترافات شخصی را نویسند و به امضای او رسانند، اعتراف نامه .
اقرارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت اعتراف، اذعان، پذیرش، قبول اقاریر، اعترافات افشا اقرارنامه انتقادپذیری
خط دادنفرهنگ فارسی معین(خَ طّ. دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) 1 - نوشته دادن ، تعهد کتبی دادن . 2 - هدایت کردن ، سمت و سو دادن . 3 - اقرارنامه دادن ، اعتراف کردن .
شهادتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مبانی استدلال شهادتنامه، اقرارنامه، عریضه، شکایتنامه، افشا قول، گفته، اعلام، اقوال، شنیدهها، اظهارات شفاهی، اقاریر، حرف، سخن، ماجرا، قال مدافعه بهانه دادخواست اتهام، شکایت، اظهار سوگندنامه، سوگند پرونده، دوسیه، پیشینه شهادت گرفتن، استشهاد مشهودبه