لغتنامه دهخدا
اقشاع . [ اِ ] (ع مص ) پراکنده شدن . (از اقرب الموارد)(منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (تاج المصادر بیهقی ). || گشاده شدن دل از غم . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || گشاده و پراکنده نمودن باد ابر را. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || پریشان و گشاده گردی