اقواللغتنامه دهخدااقوال . [ اَق ْ ] (ع اِ) ج ِ قَوْل . (آنندراج ) (اقرب الموارد). قولها و گفتارها و سخنها. (ناظم الاطباء) : اقوال مرا گر نبود باورت این قول اندر کتب من یک یک بشمر و بنگر. ناصرخسرو.او بیان میکرد با ایشان فصیح دائم
اقواللغتنامه دهخدااقوال . [ اِق ْ ](ع مص ) بربستن بر کسی سخن را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). قولی بکسی منسوب کردن . (تاج المصادر بیهقی ). بربستن گفتاری ناگفته بر کسی . بربستن بر کسی سخنی را که نگفته است . (ناظم الاطباء).
دعالغتنامه دهخدادعا. [ دُ ] (ع اِمص ) دعاء. حاجت خواستن . ج ، أدعیه ، دعوات . (از آنندراج ). استغاثه به خدا. استدعای برکت . تضرع . درخواست از درگاه خدا. (ناظم الاطباء). درخواست حاجت از خدا. درخواست حاجت از خداوند برای خود یا دیگری . خدای خوانی . تیغ و شمشیر و خدنگ تیر از تشبیهات اوست و با ل
اقواللغتنامه دهخدااقوال . [ اَق ْ ] (ع اِ) ج ِ قَوْل . (آنندراج ) (اقرب الموارد). قولها و گفتارها و سخنها. (ناظم الاطباء) : اقوال مرا گر نبود باورت این قول اندر کتب من یک یک بشمر و بنگر. ناصرخسرو.او بیان میکرد با ایشان فصیح دائم
اقواللغتنامه دهخدااقوال . [ اِق ْ ](ع مص ) بربستن بر کسی سخن را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). قولی بکسی منسوب کردن . (تاج المصادر بیهقی ). بربستن گفتاری ناگفته بر کسی . بربستن بر کسی سخنی را که نگفته است . (ناظم الاطباء).
اقواللغتنامه دهخدااقوال . [ اَق ْ ] (ع اِ) ج ِ قَوْل . (آنندراج ) (اقرب الموارد). قولها و گفتارها و سخنها. (ناظم الاطباء) : اقوال مرا گر نبود باورت این قول اندر کتب من یک یک بشمر و بنگر. ناصرخسرو.او بیان میکرد با ایشان فصیح دائم
اقواللغتنامه دهخدااقوال . [ اِق ْ ](ع مص ) بربستن بر کسی سخن را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). قولی بکسی منسوب کردن . (تاج المصادر بیهقی ). بربستن گفتاری ناگفته بر کسی . بربستن بر کسی سخنی را که نگفته است . (ناظم الاطباء).
علی اختلاف الاقواللغتنامه دهخداعلی اختلاف الاقوال . [ ع َ لا اِت ِ فِل ْ اَق ْ ] (ع ق مرکب ) بنابر گفته های مختلف . برحسب گفتارهای گوناگون . بر معنای گفته های گوناگون .