ترجمه مقاله

الاغ

'olāq

۱. = خر۱
۲. (صفت) [عامیانه، مجاز] احمق؛ نفهم.
۳. [قدیمی، مجاز] پیک؛ قاصد.
۴. [قدیمی] اسبی که پیک بر آن سوار شود.
۵. [قدیمی] در دورۀ مغول، عوارضی که مغول برای پیک‌ها و چهارپایان آن‌ها می‌گرفتند.

۱. حمار، خر، درازگوش
۲. احمق

ترجمه مقاله