چالبقالغتنامه دهخداچالبقا.[ ب ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سردرود بخش رزن شهرستان همدان که در 12 هزارگزی شمال باختر قصبه ٔ رزن کنار راه اتومبیل رو رزن به دمق واقع شده . کوهستانی و سردسیر است و 102 تن سکنه دارد. آبش از چشمه و مح
معین البکاءلغتنامه دهخدامعین البکاء. [ م ُ نُل ْ ب ُ ] (ع ص مرکب ، اِ مرکب ) کسی که تعزیه را اداره می کرد. تعزیه گردان . توضیح آنکه تعزیه رژیسوری داشت که کار رئیس ارکستر را هم می کرد. لباس اشخاص را برای نقشهای مختلف او تعیین می کرد. ترتیبات مقدماتی یا به عبارت اروپایی «میزان سن » هم از وظایف او بود
معین البکاءلغتنامه دهخدامعین البکاء. [ م ُ نُل ْ ب ُ ] (ع ص مرکب ، اِ مرکب ) کسی که تعزیه را اداره می کرد. تعزیه گردان . توضیح آنکه تعزیه رژیسوری داشت که کار رئیس ارکستر را هم می کرد. لباس اشخاص را برای نقشهای مختلف او تعیین می کرد. ترتیبات مقدماتی یا به عبارت اروپایی «میزان سن » هم از وظایف او بود
جعثمیاتلغتنامه دهخداجعثمیات . [ ج ُ ث ُ می یا ] (ع اِ) کمانهای منسوب به قبیله ٔ جعثم . (تاج العروس ) : کان ارتجاز الجعثمیات وسطهم نوائح یشفعن البکا بالازامل . ابوذؤیب .صاحب تاج العروس نوشته است که این واژه بنابر روایت دیگر خثعمیات اس
اراکةلغتنامه دهخدااراکة. [ اَ ک َ ] (اِخ ) الثقفی . شاعری است و او را مرثیه ایست عمروبن اراکة را و این ابیات از آنست :لعمری لئن اتبعت عینک ما مضی به الدهر او ساق الحمام الی القبرلتستنفدن ماءالشئون بأسره و ان کنت تمریهن من ثبج البحرتبین فان کان البکا رد هالکاعلی احد فاج
سحاب اصفهانیلغتنامه دهخداسحاب اصفهانی . [ س َ ب ِ اِ ف َ ] (اِخ ) سیدمحمد حسینی متخلص به سحاب (متوفی سال 1222 هَ . ق .)، خلف صدق سیداحمد متخلص به هاتف . تذکره ٔ رشحات سحاب بنام نامی او است و قریب بیست و پنجهزار بیت دارد. فن عروض و قوافی و شعر را پیش پدر فرا گرفت . در
ولغتنامه دهخداو. (ع حرف ) مؤلف منتهی الارب آرد: واو حرفی است از حروف هجا و به چند وجه می آید:الف - واو عاطفة که عاطف آن برای مطلق جمع است و در مواردی به کار میرود از قبیل اینکه عطف شود چیزی بر مصاحبش . مانند: «فانجیناه و اصحاب السفینة». (قرآن 15/29).
احمدلغتنامه دهخدااحمد. [ اَم َ ] (اِخ ) ابن جعفربن موسی بن یحیی بن خالدبن برمک معروف به جحظه و مکنی به ابوالحسن . ابن خلکان آرد: ابوالحسن احمدبن جعفربن موسی بن یحیی بن خالدبن برمک معروف به جحظه ٔ برمکی ندیم فاضل و صاحب فنون و اخبار و نجوم و نوادر بود و ابونصربن المرزبانی اخبار و اشعار او را گ