المنةللـهفرهنگ فارسی عمیدمنت خدایراست؛ سپاس خدا را: ◻︎ المنةللّه که نمردیم و بدیدیم / دیدار عزیزان و به خدمت برسیدیم (سعدی۲: ۵۲۲).
افگانه شدنلغتنامه دهخداافگانه شدن . [ اَ ن َ / ن ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) سقط گردیدن بچه ٔ ناتمام : هیبتش چون بانگ بر عالم زد افگانه شودهر شکم کز حادثات دهر باشد حامله . مسعودسعد.المنةللّه که کنون آنهمه علت
کیجیک میرزالغتنامه دهخداکیجیک میرزا. (اِخ ) خواهرزاده ٔ سلطان میرزا بایقرا. پادشاه زاده ای خوش خلق بود و طبع خوب و ادراک بلند و ذهن شوخ و حافظه ای قوی داشت و به اکثر علوم به مطالعه ٔ خود وقوف یافت . درشعر و معما نیک بود و باوجود این فضایل به فقر و نامرادی مایل شد، و به زیارت مکه مشرف گشت . از اوست :