النگهلغتنامه دهخداالنگه . [ اَ ل َ گ َ / گ ِ ] (اِ) شعله ٔآتش . (آنندراج ) (انجمن آرا) (برهان قاطع) (مؤید الفضلاء). در فرهنگ ناظم الاطباء النکه بکاف آمده است .
النگهلغتنامه دهخداالنگه . [ اَ ل َ گ َ ] (اِخ ) یا النگه ٔ رودبار. ناحیتی در مغرب لواسان . ارنگه . ناظم الاطباء گوید: النگه نام دهی است در کوهستان شمالی ری . رجوع به ارنگه شود.
النکهلغتنامه دهخداالنکه . [ اَ ل َ ک َ/ ک ِ ] (اِ) شعله ٔ آتش . (ناظم الاطباء). در فرهنگها النگه بکاف فارسی ضبط شده است . رجوع به النگه شود.
علی بحرانیلغتنامه دهخداعلی بحرانی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن علی تستری بحرانی ، فقیه امامی . وی در بحرین متولد شد سپس به مطرح رفت و از آنجا به النگه یکی از بنادر ایران در خلیج فارس منتقل شد و در سال 1319 هَ . ق . در آنجا مسموم گشت . او راست : <span class=
بالاجادهلغتنامه دهخدابالاجاده . [ دَ / دِ ] (اِخ )از دیه های سدن رستاق مازندران . (از ترجمه ٔ مازندران و استراباد رابینو ص 168). و در فرهنگ جغرافیایی آمده است : دهیست از دهستان سدن رستاق بخش کردکوی شهرستان گرگان که در <span class
للغتنامه دهخدال . (حرف ) حرف بیست و هفتم از الفبای فارسی و بیست و سوم از الفبای عربی و دوازدهم از الفبای ابجدی و نام آن لام است و در حساب جُمَّل آن را به سی دارند:لا و لا لب لا و لالا شش مه است لل کط و کط لل شهور کوته است . (نصاب الصبیان ).و در حساب تر