الهیونلغتنامه دهخداالهیون . [ اِ لا هی یو ] (ع ص ، اِ) ج ِ اِل̍هی ّ در حالت رفع.الهیین . رجوع به الهی شود. || حکمای الهی . اهل علم الهی . (آنندراج ، ذیل الاهیون ). مقابل طبیعیون . الهیین . رجوع به «الهی » و «حکمت » و «علم » شود.
حصن العیونلغتنامه دهخداحصن العیون . [ ح ِ نُل ْ ع ُ ] (اِخ ) نام موضعی بثغور رومیه . (معجم البلدان ).
عذاب الهونلغتنامه دهخداعذاب الهون . [ ع َ بُل ْ هََ ] (ع اِ مرکب ) عذاب خواری . (غیاث اللغات ) (آنندراج ).
جبل العیونلغتنامه دهخداجبل العیون . [ ج َ ب َ لُل ْ ع ُ ] (اِخ ) نام کوهی است به اسپانیا که مشتمل بر شهرها و قریه های فراوانی است . رجوع به نخبةالدهر دمشقی ص 244 شود.
عالم دینیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب تقلید، متخصصالهیات، فقیه، مفتی، متشرع، پاپ، حاخام، یزدانشناخت، اصولی، الهیون، الاهیون، الاهی (الهی)، محدث
الهیینلغتنامه دهخداالهیین . [ اِ لا هی یی ] (ع ص ، اِ) ج ِ الهی در حالت نصب و جر. رجوع به الهی شود. || مقابل طبیعیین . رجوع به الهیون شود.
روح القدسلغتنامه دهخداروح القدس .[ حُل ْ ق ُ دُ ] (اِخ ) جبرئیل . (السامی فی الاسامی ) (دهار) (از غیاث ) (آنندراج ). و بسکون دال و تحریک آن هر دو مستعمل است . در این شعر خاقانی که در تعریف شعر است بسکون دال آمده : کرده روح القدس پیش کعبه پرها را حجاب تا برو آسیب سنگ اهل طغیان آمده . <p