الکترودفرهنگ فارسی عمیدرسانایی که نشر و جمعآوری الکترونها را به عهده دارد و در فرآیندهای الکترولیز، لولههای تخلیۀ گاز، و لامپهای الکترونی به کار میرود.
الکترودelectrodeواژههای مصوب فرهنگستانعنصر رسانایی که از راه آن جریان الکتریکی به محیط وارد یا از آن خارج شود
الکترودفرهنگ فارسی معین(اِ لِ تِ رُ) [ فر. ] (اِ.) عنصر رسانایی که از راه آن جریان الکتریکی به یک محیط وارد یا از آن خارج شود؛ الکترد.
بافة الکترودelectrode lead, electrode cableواژههای مصوب فرهنگستانرسانای ثانویة مدار الکتریکی که انرژی را از منبع تغذیه به نگهدارندة الکترود یا تپانچه یا مشعل انتقال میدهد متـ . کابل الکترود
برگرفت الکترودelectrode pickupواژههای مصوب فرهنگستاندر جوشکاری مقاومتی، آلودگی الکترود با فلز پایه یا روکش آن در طی جوشکاری
پتانسیل الکترودelectrode potentialواژههای مصوب فرهنگستاناختلاف پتانسیل بین الکترود و برقکاف در نیمپیل که معمولاً برمبنای پتانسیل یک الکترود مرجع اندازهگیری میشود متـ . ولتاژ الکترود electrode voltage
رد الکترودelectrode indentationواژههای مصوب فرهنگستاندر جوشکاری مقاومتی، گودشدگیای (depression) که الکترود بر روی سطح قطعة کار (workpiece) ایجاد میکند
الکترودینامیکفرهنگ فارسی عمیدقسمتی از علم فیزیک که دربارۀ برق، اثر جریانهای الکتریکی، و موتورهای برقی بحث میکند.
الکترودگیرcolletواژههای مصوب فرهنگستانگیرهای مکانیکی برای ثابت نگهداشتن الکترود در محل مشعل جوشکاری یا برشکاری یا افشانش
الکترودودوَکنگاریelectronystagmography, ENGواژههای مصوب فرهنگستانآزمونی برای بررسی عملکرد دستگاه دهلیزی گوش درونی که در آن با قرار دادن الکترودهایی در اطراف چشم دودوَک را ثبت میکنند
بافة الکترودelectrode lead, electrode cableواژههای مصوب فرهنگستانرسانای ثانویة مدار الکتریکی که انرژی را از منبع تغذیه به نگهدارندة الکترود یا تپانچه یا مشعل انتقال میدهد متـ . کابل الکترود
برگرفت الکترودelectrode pickupواژههای مصوب فرهنگستاندر جوشکاری مقاومتی، آلودگی الکترود با فلز پایه یا روکش آن در طی جوشکاری
پیل حرکتیmotion cellواژههای مصوب فرهنگستاننوعی پیل خوردگی که با حرکت دادن برقکاف در سطح الکترود یا با حرکت دادن یک الکترود نسبت به الکترود دیگر تشکیل میشود
الکترودینامیکفرهنگ فارسی عمیدقسمتی از علم فیزیک که دربارۀ برق، اثر جریانهای الکتریکی، و موتورهای برقی بحث میکند.
الکترود جریانcurrent electrodeواژههای مصوب فرهنگستانالکترود اتصالبهزمینِ مدار گسیلنده در روش قطبش القایی
الکترود استانداردstandard electrodeواژههای مصوب فرهنگستانالکترودی که برای اندازهگیری پتانسیل الکترود به کار میرود
الکترود استاندارد هیدروژنstandard hydrogen electrode, standard reference half-cellواژههای مصوب فرهنگستانالکترود پلاتین در یک مولار اسید در مجاور گاز هیدروژن در فشار یک بار
الکترود افشانstranded electrodeواژههای مصوب فرهنگستانالکترود مرکب دارای فلز پُرکن، شامل سیمهای افشانی که برای بهبود خواص مواد یا پایداری قوس یا برای حفاظت، آنها را محصور میکند
بافة الکترودelectrode lead, electrode cableواژههای مصوب فرهنگستانرسانای ثانویة مدار الکتریکی که انرژی را از منبع تغذیه به نگهدارندة الکترود یا تپانچه یا مشعل انتقال میدهد متـ . کابل الکترود
برگرفت الکترودelectrode pickupواژههای مصوب فرهنگستاندر جوشکاری مقاومتی، آلودگی الکترود با فلز پایه یا روکش آن در طی جوشکاری
بروندادگی الکترودelectrode extensionواژههای مصوب فرهنگستاندر برشکاری قوسی کربنی، بخشی از الکترود که نقطة تماس الکتریکی آن بیرون از انبر یا مشعل قرار داده شده است
پتانسیل الکترودelectrode potentialواژههای مصوب فرهنگستاناختلاف پتانسیل بین الکترود و برقکاف در نیمپیل که معمولاً برمبنای پتانسیل یک الکترود مرجع اندازهگیری میشود متـ . ولتاژ الکترود electrode voltage
رد الکترودelectrode indentationواژههای مصوب فرهنگستاندر جوشکاری مقاومتی، گودشدگیای (depression) که الکترود بر روی سطح قطعة کار (workpiece) ایجاد میکند