لغتنامه دهخدا
املد. [ اَ ل َ / اُ ل ُ ] (ع ص ) نرم و نازک از شاخ و مردم . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). نرم و نازک از مردم و از شاخه ٔ درخت و از نیزه . (ناظم الاطباء). ج ، مُلْد. مؤنث آن ملداء. (از اقرب الموارد). اُمْلُدان و اُمْلُدانی ّ و