امپراطورفرهنگ فارسی عمید۱. پادشاه مقتدر و توانایی که بر کشوری پهناور یا مملکتی که از کشورها و ملتهای مختلف تشکیل شده، سلطنت داشته باشد؛ شاهنشاه.۲. [قدیمی] لقب سرداران بزرگ روم.
امپراتورلغتنامه دهخداامپراتور. [ اِ پ ِ ] (لاتینی ، اِ) عنوان سرداران روم قدیم . (فرهنگ فارسی معین ). در روم سپهسالار قشون را امپراتور میخواندند. و در روزگاران بعد چون قیاصره ٔ روم فرماندهی قشون را هم داشتند این عنوان با عنوان قیصر توأم گردید. (ایران باستان پیرنیا ص 23