امپرسیونیسمفرهنگ فارسی عمیدمکتب و سبکی در هنر که در آن هنرمند بنا به احساس لحظهای خود موضوع یا تصویر را خلق میکند و هرگونه احساس و تٲثیری را به همان حالت که روی داده است، ادا میکند.
امپرسیونیسمفرهنگ فارسی معین( ~. ) [ فر. ] ( اِ.) برگرفته از واژة فرانسوی امپرسیون به معنای احساس و تأثر. نام مکتبی ادبی و هنری در قرن 19 که هدف پیروانش رهایی از قواعد دست و پاگیر کلاسیسم و بیان تأثیر کلی و گذرای یک صحنه یا موضوع بوده است بدون پرداختن به جزییات .
نقاشیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه اشی، صورتگری، نگارگری، پیکرنگاری، نقاشی کردن، هنر گرافیک، هنر تجسمی رنگآمیزی، رنگرزی مصورسازی طراحی، رسم، ترسیم امپرسیونیسم، اکسپرسیونیسم
ترکیبگراییsynthetismواژههای مصوب فرهنگستانشیوهای که در آن فضاهای تصویری را با استفاده از رنگهای تخت و درخشان میآفرینند؛ این شیوه را امیل برنار و گوگن و گروه نقاشان پونتآون بین سالهای 1886 تا 1890 در ابتدا برای تمیز میان امپرسیونیسم (imperssionism) پُستامپرسیونیسم (postimperssionism) ابداع کردند و بعدها بهصورت خاصی در آثار گروهی از نق