انبازیلغتنامه دهخداانبازی . [ اَم ْ ] (حامص ) مزیدعلیه انباز. (آنندراج ). شرکت . (مؤید الفضلاء) (ناظم الاطباء). شرکت در امور مادی و معنوی . همکاری . همدستی . (فرهنگ فارسی معین ). شرک . (دهار). شرکت . مشارکت . تشارک . اشتراک . (یادداشت مؤلف ). شراکت . (آنندراج ). خلطه . شقص . شقیص . (منتهی الا
انبازی کردنلغتنامه دهخداانبازی کردن .[ اَم ْ ک َ دَ ] (مص مرکب ) شرکت کردن . (ناظم الاطباء)(فرهنگ فارسی معین ). شرکت . (شعوری ج 1 ورق 123 الف ). اشتراک . تشارک . مشارکت . مفاوضه . (یادداشت مؤلف ). || همراهی کردن . همکاری کردن <span
انبجهلغتنامه دهخداانبجه . [ اَم ْ ب َ ج َ ] (اِ) مفرد انبجات . (یادداشت مؤلف ). رجوع به انبجات و انبه شود.
انبازیدنلغتنامه دهخداانبازیدن . [ اَم ْ دَ ] (مص )شریک شدن در هر سرمایه ٔ عمومی که در سود و زیان شرکت داشته باشد. (ناظم الاطباء). شرکت . (شعوری ج 1 ورق 123 الف ). || ترقی دادن . (ناظم الاطباء).
انبازی کردنلغتنامه دهخداانبازی کردن .[ اَم ْ ک َ دَ ] (مص مرکب ) شرکت کردن . (ناظم الاطباء)(فرهنگ فارسی معین ). شرکت . (شعوری ج 1 ورق 123 الف ). اشتراک . تشارک . مشارکت . مفاوضه . (یادداشت مؤلف ). || همراهی کردن . همکاری کردن <span
امبازیلغتنامه دهخداامبازی . [ اَ ] (حامص ) انبازی . شرکت و اشتراک .همکاری . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به انبازی شود.
انبازی کردنلغتنامه دهخداانبازی کردن .[ اَم ْ ک َ دَ ] (مص مرکب ) شرکت کردن . (ناظم الاطباء)(فرهنگ فارسی معین ). شرکت . (شعوری ج 1 ورق 123 الف ). اشتراک . تشارک . مشارکت . مفاوضه . (یادداشت مؤلف ). || همراهی کردن . همکاری کردن <span
انبازیدنلغتنامه دهخداانبازیدن . [ اَم ْ دَ ] (مص )شریک شدن در هر سرمایه ٔ عمومی که در سود و زیان شرکت داشته باشد. (ناظم الاطباء). شرکت . (شعوری ج 1 ورق 123 الف ). || ترقی دادن . (ناظم الاطباء).
جانبازیلغتنامه دهخداجانبازی . [ جام ْ ] (حامص مرکب ) دلیری . مردانگی . (ناظم الاطباء). || عمل آنکه جان بازد. فداکاری . خود را بخطر جانی انداختن و با فعل کردن صرف میشود : کار من بازنمودن احوال است جانبازی شده است ؟ (تاریخ بیهقی ص 429).