انتزاعلغتنامه دهخداانتزاع . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بازداشتن . (منتهی الارب )(ناظم الاطباء) (آنندراج ). بازداشتن و امتناع . (از اقرب الموارد). || برکندن و از جای برکشیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). اقتلاع . (ازاقرب الموارد). || برکنده شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (ا
انتزاعفرهنگ فارسی عمید۱. (روانشناسی) فعالیت ذهنی که در آن از مجموع ویژگیهای یک چیز، ویژگی خاصی از آن مورد توجه قرار میگیرد.۲. [قدیمی] برکندن؛ از جای بیرون کشیدن.۳. [قدیمی] برکنده شدن.
انتجاعلغتنامه دهخداانتجاع . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بطلب آب و علف و منفعت و نیکویی شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). طلب گیاه در موضع آن . (از اقرب الموارد). گیاه و آب جستن . (تاج المصادر بیهقی ). یقال هؤلاء قوم منتجعون . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). و یقال انتجعنا ارضاً نطلب الریف
انتزاحلغتنامه دهخداانتزاح . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) دور شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (از معجم متن اللغة). ابتعاد. (از اقرب الموارد).
انتزاعیabstractواژههای مصوب فرهنگستانویژگیهایی از اشیا و رویدادها و پدیدهها که مستقل از آنها در نظر گرفته میشوند
انتزاعگراییabstractionismواژههای مصوب فرهنگستانشیوهای از بیان در هنر نوین که با دستآفریدههای واسیلی کاندینسکی، نقاش روسی نیمۀ اول قرن بیستم، پدید آمد
انتزاعیabstractواژههای مصوب فرهنگستانویژگیهایی از اشیا و رویدادها و پدیدهها که مستقل از آنها در نظر گرفته میشوند
انتزاع کردنلغتنامه دهخداانتزاع کردن . [ اِ ت ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بازداشت کنانیدن . || از کار بیرون کردن . (ناظم الاطباء).
انتزاعگراییabstractionismواژههای مصوب فرهنگستانشیوهای از بیان در هنر نوین که با دستآفریدههای واسیلی کاندینسکی، نقاش روسی نیمۀ اول قرن بیستم، پدید آمد
انتزاعگرایی تغزلیlyrical abstractionواژههای مصوب فرهنگستانشیوهای وابسته به هیجاننمایی انتزاعی در دو دهۀ 1960 و 1970؛ از ویژگیهای این مکتب شور شاعرانه و بهرهگیری از رنگهای تابناک است متـ . انتزاعگرایی غِنایی