انتسابلغتنامه دهخداانتساب . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بازبستن خود را به کسی . (ناظم الاطباء). نسبت داشتن به کسی . (آنندراج ) (غیاث اللغات ). خویشتن را بکسی واخواندن . (مصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). تعزی . (تاج المصادر بیهقی ). نسبت داشتن . خود را بکسی نسبت دادن . (فرهنگ فارسی معین ). اعتزاء. (از
انتسابattribution 2واژههای مصوب فرهنگستاننسبت دادن ماهیت یا هویت یک ویژگی، کیفیت یا مشخصه مانند پدیدآوری، اصالت، مکان یا زمان خلق یک اثر که در خودِ اثر بهصراحت بیان نشده باشد. این امر معمولاً براساس شواهد معتبر صورت میگیرد
انتشابلغتنامه دهخداانتشاب . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) درآویختن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). اعتلاق . (از اقرب الموارد). نشوب . (تاج المصادر بیهقی ). || هیزم چیدن و فراهم آوردن آنرا. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). جمع کردن هیزم . (از اقرب الموارد). گرد آوردن گندم را. (از منتهی
انتصابلغتنامه دهخداانتصاب . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) برپای خاستن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (مصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). برپا شدن . (غیاث اللغات ). || بکاری قیام کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (مصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیه
انتصابassign 1واژههای مصوب فرهنگستان1. استقرار دائمی یگان یا کارکنان نظامی در سازمانی که بر امور بنیادی یا بخش وسیعتری از امور واحدها یا کارکنان نظامی نظارت و مدیریت دارد 2. محول کردن مسئولیتها یا وظایف یا اموری مشخص به افراد، باتوجهبه اولویتها یا بهصورت دائمی
نصرت انتسابلغتنامه دهخدانصرت انتساب . [ ن ُ رَ اِ ت ِ ] (ص مرکب ) منسوب به فتح و نصرت . مظفر. پیروز. پیروزمند : پای مبارک در رکاب نصرت انتساب آورده . (حبیب السیر ص 125).
درآمد انتسابیimputed incomeواژههای مصوب فرهنگستاندرآمد نسبتدادهشده به صاحب یک دارایی هنگامی که بهجای کسب درآمد و اجاره دادن آن، خود از آن استفاده کند
قاعدۀ انتسابallocation ruleواژههای مصوب فرهنگستانقاعدهای در تحلیل ممیزی که یک مشاهدۀ جدید را به یکی از جامعهها منتسب میکند
نظریۀ انتساب-پایگاهstatus-attribution theoryواژههای مصوب فرهنگستاننظریهای که بر نقش غالب موقعیتهای انتسابی در شکلگیری پایگاه اجتماعی فرد تأکید میورزد
نصرت انتسابلغتنامه دهخدانصرت انتساب . [ ن ُ رَ اِ ت ِ ] (ص مرکب ) منسوب به فتح و نصرت . مظفر. پیروز. پیروزمند : پای مبارک در رکاب نصرت انتساب آورده . (حبیب السیر ص 125).
قاعدۀ انتسابallocation ruleواژههای مصوب فرهنگستانقاعدهای در تحلیل ممیزی که یک مشاهدۀ جدید را به یکی از جامعهها منتسب میکند