اندفاعدیکشنری عربی به فارسیني بوريا , بوريا , انواع گياهان خانواده سمار , يک پر کاه , جزءي , حمله , يورش , حرکت شديد , ازدحام مردم , جوي , جويبار , هجوم بردن , برسر چيزي پريدن , کاري را با عجله و اشتياق انجام دادن
اندفاعفرهنگ فارسی معین(اِ دِ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - دور شدن ، برکنار شدن . 2 - بازداشته شدن ، برکنار شدن . 3 - در ایستادن ، درآمدن .