انسبلغتنامه دهخداانسب . [ اَ س َ ] (ع ن تف ) مناسب تر. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). الیق . اولی . (یادداشت مؤلف ). مناسب تر و ماننده تر و همشکل تر. (ناظم الاطباء). || عالم تر به علم انساب . عالم تر به نسب : عقیل بن ابی طالب برادر علی بن ابیطالب علیه السلام انسب قریش و اعلم آنان به ایام عرب بود
انصبلغتنامه دهخداانصب . [ اَ ص َ ] (ع ص ) گوسپند راست سرون و خر افراشته گوش . (مهذب الاسماء): تیس انصب ؛ تکه ٔ ایستاده شاخ . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ). راست سرو. (تاج المصادر بیهقی ) (مصادر زوزنی ).
يانصيبدیکشنری عربی به فارسیقرعه کشي , بخت ازمايي , لا طاري , امر شانسي , کار الله بختي , شانسي , قرعه
اناصیبلغتنامه دهخدااناصیب . [ اَ ] (ع اِ) نشانه های راه که از سنگ برپاکنند. || (اِخ ) نام موضعی است . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء).
انسابلغتنامه دهخداانساب . [ اِ ] (ع مص ) سخت وزیدن باد و برداشتن آن خاک و سنگریزه را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).
انسباءلغتنامه دهخداانسباء. [اِ س ِ ] (ع مص ) پوست باز شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). انسلاخ . (از اقرب الموارد). از چیزی بیرون آمدن . (تاج المصادر بیهقی ) (مصادر زوزنی ).
انسباتلغتنامه دهخداانسبات . [ اِ س ِ ] (ع مص ) دراز گردیدن . || نرم شدن . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (ازاقرب الموارد). || پخته شدن خرما. (تاج المصادر بیهقی نسخه ٔ خطی ورق 227 ب ). تمام پخته شدن خرما. (یادداشت مؤلف ). || (اِمص ) درازی . یقال : فی وجهه انس
انسباکلغتنامه دهخداانسباک . [ اِ س ِ ] (ع مص ) ذوب شدن نقره . (ناظم الاطباء). گداخته شدن زر و جز آن و ریخته شدن در قالب . (از اقرب الموارد). گداخته شدن زر و نقره و دیگر فلزات . (غیاث اللغات ) (آنندراج ): و اوقدوا ناراً فانسبکت الفضة. (اخبار الصین و الهند ص 5 از
انسباءلغتنامه دهخداانسباء. [اِ س ِ ] (ع مص ) پوست باز شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). انسلاخ . (از اقرب الموارد). از چیزی بیرون آمدن . (تاج المصادر بیهقی ) (مصادر زوزنی ).
انسباتلغتنامه دهخداانسبات . [ اِ س ِ ] (ع مص ) دراز گردیدن . || نرم شدن . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (ازاقرب الموارد). || پخته شدن خرما. (تاج المصادر بیهقی نسخه ٔ خطی ورق 227 ب ). تمام پخته شدن خرما. (یادداشت مؤلف ). || (اِمص ) درازی . یقال : فی وجهه انس
انسباکلغتنامه دهخداانسباک . [ اِ س ِ ] (ع مص ) ذوب شدن نقره . (ناظم الاطباء). گداخته شدن زر و جز آن و ریخته شدن در قالب . (از اقرب الموارد). گداخته شدن زر و نقره و دیگر فلزات . (غیاث اللغات ) (آنندراج ): و اوقدوا ناراً فانسبکت الفضة. (اخبار الصین و الهند ص 5 از