انصاتلغتنامه دهخداانصات . [ اِ ] (ع مص ) خاموش بودن و گوش داشتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). خاموش شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (مصادر زوزنی ). خاموش بودن . (ترجمان القرآن جرجانی ). ساکت بودن و گوش دادن . (از اقرب الموارد). || خاموش کردن . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (آنندراج
انشادلغتنامه دهخداانشاد. [ اِ ] (ع مص ) تعریف کردن گم شده را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تعریف گم شده کردن . (آنندراج ). تعریف کردن گم شده . (تاج المصادر بیهقی ) (مؤید الفضلاء). تعریف کردن گم شده را وراهنمایی کردن به او. (از اقرب الموارد). || تعریف کردن خواستن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطب
انشاطلغتنامه دهخداانشاط. [ اَ / اِ ] (ع اِ) چاه نزدیک تک که دلو از آن به یک کشیدن برآید. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به ذیل اقرب الموارد شود.
انشاطلغتنامه دهخداانشاط. [ اِ ] (ع مص ) فربه گردانیدن علف ستور را. || خداوند ستور بانشاط شدن ، یا خوش اهل گردیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). خداوند ستور نشاطی گشتن . (تاج المصادر بیهقی ). || گزیدن مار. || گره گشادن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (ا
انصیاتلغتنامه دهخداانصیات . [ اِ ] (ع مص ) راست شدن قد و راست شدن منحنی . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). راست شدن قد. (آنندراج ). راست شدن قامت بعد از خمیدن . (از اقرب الموارد). || کلانسال گردیدن . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). || پوشیده رفتن . (از منتهی الارب ).رفتن . (از ناظم الا
خاموش کردنلغتنامه دهخداخاموش کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) از آواز یا سخن بازداشتن . ساکت کردن . بی صدا کردن . از گفتار بازداشتن . خاموش ساختن . خاموش گردانیدن . رجوع به «خاموش ساختن » و «خاموش گردانیدن » شود. اِسکات . (تاج المصادر بیهقی ) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (تاج العروس ).
گوش داشتنلغتنامه دهخداگوش داشتن . [ ت َ ] (مص مرکب ) دارای گوش بودن .دارای آلت شنوایی بودن . صاحب اذن بودن : عاشق آن گوش ندارد که نصیحت شنوددرد ما نیک نباشد به مداوای حکیم . سعدی . || به معنی متوجه شدن باشد و کنایه از دیدن و... نگاه کرد