انفاقلغتنامه دهخداانفاق . [ اِ ] (ع مص ) درویش گردیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). درویش شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (آنندراج ) (مؤید الفضلاء). بی چیز شدن و بپایان رسیدن توشه . (از اقرب الموارد). || سپری کردن مال را و هزینه نمودن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). نفقه کردن . (تاج المصادر بی
انفاقلغتنامه دهخداانفاق . [ اُ ] (اِ) روغن زیتون تازه . (برهان قاطع) (ناظم الاطباء). روغن زیتون نارسیده . (فهرست مخزن الادویه ) (از نشوء اللغة ص 48). روغن زیتون سبز و نارس . (یادداشت مؤلف ) : انفاق یا زیت انفاق روغنی باشد که از غوره ٔ
انفاقفرهنگ فارسی عمید۱. دادن یا بخشیدن مال به کسی.۲. نفقه دادن به کسی.۳. [قدیمی] خرج کردن مال.۴. [قدیمی] بیچیز شدن.
انفیاقلغتنامه دهخداانفیاق . [ اِ ] (ع مص ) لاغر گردیدن شتر و مردن آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || شکسته شدن سوفار تیر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). سوفار تیر شکسته شدن . (تاج المصادر بیهقی ). سوفال تیر بشکستن . (مصادر زوزنی ). شکستن فوق (سوفار) ت
مرادآباد انفاقلغتنامه دهخدامرادآباد انفاق . [ م ُ دِ اَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مشک آباد بخش فرمهین شهرستان اراک ، در 54هزارگزی جنوب شرقی فرمیهن کنار راه آهن و در دامنه سردسیری واقع است و 270 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران
صابون انفاقلغتنامه دهخداصابون انفاق . [ ن ِ اِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) عرق الحلاوة. عجما. شجره یاشجیره ٔ ابی مالک است . و آن اشنان باشد. رجوع به اشنان و شجره ٔ ابی مالک شود.
مرادآباد انفاقلغتنامه دهخدامرادآباد انفاق . [ م ُ دِ اَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مشک آباد بخش فرمهین شهرستان اراک ، در 54هزارگزی جنوب شرقی فرمیهن کنار راه آهن و در دامنه سردسیری واقع است و 270 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران
صابون انفاقلغتنامه دهخداصابون انفاق . [ ن ِ اِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) عرق الحلاوة. عجما. شجره یاشجیره ٔ ابی مالک است . و آن اشنان باشد. رجوع به اشنان و شجره ٔ ابی مالک شود.
أَنفَقَفرهنگ واژگان قرآنانفاق کرد(کلمه انفاق به معناي بذل مال و صرف آن در رفع حوايج خويشتن و يا ديگران است )
أَنفِقُواْفرهنگ واژگان قرآنانفاق کنيد(کلمه انفاق به معناي بذل مال و صرف آن در رفع حوايج خويشتن و يا ديگران است )
أَنفَقُواُفرهنگ واژگان قرآنانفاق کردند(کلمه انفاق به معناي بذل مال و صرف آن در رفع حوايج خويشتن و يا ديگران است )
تُنفِقُونَفرهنگ واژگان قرآنانفاق می کنيد(کلمه انفاق به معناي بذل مال و صرف آن در رفع حوايج خويشتن و يا ديگران است )
زیت الانفاقلغتنامه دهخدازیت الانفاق . [ زَ تُل ْ اُ ] (ع اِ مرکب ) روغن زیتون نارسیده است . (از تحفه ٔ حکیم مؤمن ). روغن که از زیتون نارس گیرند. زیت رکابی . زیت فلسطین . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : و زیت انفاق از غوره ٔ زیتون گیرند یعنی از زیتون سبز. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی یادد
مرادآباد انفاقلغتنامه دهخدامرادآباد انفاق . [ م ُ دِ اَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مشک آباد بخش فرمهین شهرستان اراک ، در 54هزارگزی جنوب شرقی فرمیهن کنار راه آهن و در دامنه سردسیری واقع است و 270 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران
صابون انفاقلغتنامه دهخداصابون انفاق . [ ن ِ اِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) عرق الحلاوة. عجما. شجره یاشجیره ٔ ابی مالک است . و آن اشنان باشد. رجوع به اشنان و شجره ٔ ابی مالک شود.