بهقدر کافیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی بهقدر کافی، بهاندازۀ کافی، بهتعدادکافی، بهمقدار کافی، بهقدر کفایت آنقدر، آنقدر کهباید، بهمقدار لازم
بما فيه الکفايةدیکشنری عربی به فارسیکافي , بس , باندازه ء کافي , نسبتا , انقدر , بقدرکفايت , باندازه , بسنده
گرانقدرفرهنگ مترادف و متضادبزرگوار، عالیقدر، فخیم، گرانبها، گرانمایه، محترم، معظم، مفخم، مهم، وزین ≠ دنی، فرومایه