انگبینهلغتنامه دهخداانگبینه . [ اَ گ َ / گ ُ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ، اِ مرکب ) نام حلوایی است و آن عسلی باشد که نیک بقوام آورده باشند و بر طبقی ریزند تا سخت شود و دندان گیرگردد. (برهان قاطع). نام حلوایی است که از انگبین پزند و در
انگبینهfondantواژههای مصوب فرهنگستانشهد کمرطوبتی که از جوشاندن و سرد کردن سریع محلول غلیظ قند و شربت گلوکوز و سایر ترکیبات به دست میآید
نی انبانیلغتنامه دهخدانی انبانی . [ ن َ / ن ِ اَم ْ ](ص نسبی ) نوازنده ٔ نی انبان . (آنندراج ) : نوای شعر من و عرّو گوز نظم عدوبود چو نسبت قانونی و نی انبانی .ملافوقی (از آنندراج ).
علفانبانیUtriculariaواژههای مصوب فرهنگستانسردهای از علفانبانیان با 224 گونه که در آبهای شیرین یا بر سطح خاکهای مرطوب میرویند و جام آنها شبیه به ارکیده است
أَنَبْنَافرهنگ واژگان قرآنپی در پی برگشتيم-انابه کرديم - پی در پی رجوع کردیم ( کلمه انابه به معناي رجوع است . و انابه به سوي خدا به معناي بازگشت به سوي اوست به توبه و اخلاص عمل و اين کلمه از ماده نوب است که به معناي برگشتن پي در پي است )
یعقیدلغتنامه دهخدایعقید. [ ی َ ] (ع اِ) انگبین که به آتش بسته کنند. (منتهی الارب ) (آنندراج ). عسل سطبر. (یادداشت مؤلف ). || انگبینه . قسمی شیرینی . (یادداشت مؤلف ).طعامی است که به انگبین بسته گردانند. (آنندراج ).
مشاشلغتنامه دهخدامشاش . [ م َ ](اِ) انگبینه و آن عسلی باشد قوام داده که بر طبق ریزند و پهن کنند تا سرد شود و سخت گردد و در وقت خوردن دندان گیر باشد. (برهان ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). حلوای صابونی . مشخته . (صحاح الفرس ). مشخته . (از لغت فرس اسدی چ اقبال ص 458</