انگژکلغتنامه دهخداانگژک . [ اَ گ ُ ژَ ] (اِ مصغر) مصغر انگژ. (ناظم الاطباء). انگزک . رجوع به انگژ شود.
حانکلغتنامه دهخداحانک . [ ن ِ ] (ع ص ) نیک سیاه . (منتهی الارب ). سیاه سیاه . حالک . سیاهی سیاه . سخت سیاه .
انگزلغتنامه دهخداانگز. [ اَ گ ُ ] (اِ) بیلی که با آن زمین را هموار سازند. (از برهان قاطع) (از هفت قلزم ) (از آنندراج ) (از انجمن آرا). غلیج . و رجوع به انگژ و انگزک و انگژک و غلیج شود.