احتداءلغتنامه دهخدااحتداء. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) احتداء لیل نهار را؛ تابع گردیدن شب روز را. شب از پی روز درآمدن . || سَوق . راندن .
احتذاءلغتنامه دهخدااحتذاء. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) نعل در پای کردن . نعلین در پای کردن . || پیروی کردن . || بجا آوردن حکم : احتذی مثاله ؛ بر نهاد وی کار کرد. || بکسی پی بردن .
احتضاءلغتنامه دهخدااحتضاء. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) احتضاء نار؛افروختن آتش را، یا گشادن آن تا زبانه زند. (منتهی الارب ). || افروخته شدن آتش . (منتهی الارب ).
اعتدالغتنامه دهخدااعتدا. [ اِ ت ِ ] (از ع ، مص ) صورت فارسی اعتداء بمعنی ستم کردن . رجوع به این کلمه شود.
اعتداءلغتنامه دهخدااعتداء. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) ستم کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). بیداد کردن . (المصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). ظلم . ستم . تجاوز از حق و عدل . (یادداشت بخط مؤلف ). || از حد درگذشتن . (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ) (ترجمان القرآن تهذیب عادل بن علی ). خروج از سنت
اهتداءلغتنامه دهخدااهتداء. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) راه راست یافتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (تاج المصادر بیهقی ). راه راست باز یافتن . (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ). راه راست گرفتن . مهتدی . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).- اهتداء جستن ؛ راه راست را جستجو کردن <spa
يَهْتَدِيفرهنگ واژگان قرآنهدایت را می پذیرد - هدایت می شود- هدایت می یابد (هدایت به معناي راهنمائي به سوي مطلوب به نرمي و لطف است و اهتدا پذیرفتن هدايت و ایستادگی در راه کسب آن است)
لَمْ يَهْدِفرهنگ واژگان قرآنهدایت نکرد - روشن نکرد(هدایت به معناي راهنمائي به سوي مطلوب به نرمي و لطف است و اهتدا پذیرفتن هدايت و ایستادگی در راه کسب آن است)
يَهْدِيهِمْفرهنگ واژگان قرآنآنان را هدايت می کند (اصل در معني اين کلمه بازگشتن است.هدايت به معناي راهنمائي به سوي مطلوب به نرمي و لطف است و اهتدا پذیرفتن هدايت و ایستادگی در راه کسب آن است)
يَهْدِيَهُفرهنگ واژگان قرآنکه او را هدايت کند (اصل در معني اين کلمه بازگشتن است.هدايت به معناي راهنمائي به سوي مطلوب به نرمي و لطف است و اهتدا پذیرفتن هدايت و ایستادگی در راه کسب آن است)
اهتداءلغتنامه دهخدااهتداء. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) راه راست یافتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (تاج المصادر بیهقی ). راه راست باز یافتن . (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ). راه راست گرفتن . مهتدی . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).- اهتداء جستن ؛ راه راست را جستجو کردن <spa