اوقیانوسلغتنامه دهخدااوقیانوس . (از یونانی ، اِ) اقیانوس . دریای اعظم . بحر محیط : چو پایان آن وادی آمد پدیدسکندر به دریای اعظم رسیددر آن ژرف دریا شگفتی بماندکه یونانَیش اوقیانوس خواند. نظامی .اعظم بحارالدنیا ثلاثة: الاول اوقیا
اسقطرةلغتنامه دهخدااسقطرة. [ اُ ق ُ طُ رَ ] (اِخ ) سقوطر. نام جزیره ای است به اوقیانوس هند، دارای 12000 تن سکنه از مستعمرات انگلیس و نام قدیم آن دیسقوریدس است .
بالامبانگانلغتنامه دهخدابالامبانگان . (اِخ ) نام جزیره ای غیر مسکون در شمال جزیره برنئو در اوقیانوس کبیر (مالزی )، که حدود 24 هزارگز طول و 5 هزارگز عرض دارد. (از لاروس ) (از قاموس الاعلام ترکی ج 2 ص
اقیانوسلغتنامه دهخدااقیانوس . [ اُ / اِق ْ ] (معرب ، اِ) نامی است که یونانیان باستان و اروپائیان به بحر محیط اطلاق میکنند. عرب این نام را پذیرفته و معرب ساخته اند. به این اسم آن مقدار آبی را که سه ربع از کره ٔ زمین یعنی 374 میلی