اولتیماتوملغتنامه دهخدااولتیماتوم . [ ت ُ ] (فرانسوی ، اِ) اتمام حجت . کلام آخر. شرایط حتمی و قطعی تغییرناپذیر. در حقوق بین المللی شرایط قطعی و نهایی که دولتی برای قبول یا رد فوری بدولت دیگر تسلیم میکند چون امتناع از قبول شرایط ممکن است منجر به جنگ یا اقدامات خصمانه شود. اولتیماتوم را میتوان اعلان
اولتیماتومفرهنگ فارسی عمید۱. آخرین شرط؛ اتمام حجت.۲. (حقوق) آخرین پیشنهاد قطعی که دولتی به دولت دیگر میدهد و قبول نکردن آن موجب قطع روابط دو دولت یا وقوع جنگ میشود.
اولتیماتومفرهنگ فارسی معین( اُ تُ) [ فر. ] (اِ.) آخرین شرطی که از طرف یک دولت (به طور تهدیدآمیز) به دولت دیگر ابلاغ شود، و در صورت عدم قبول طرف مقابل ، قطع رابطة دو دولت و یا جنگ آغاز گردد، اتمام حجت ، زنهاره (فره ).
جوابگولغتنامه دهخداجوابگو. [ ج َ ] (نف مرکب ) جوابگوی . جواب گوینده . آنکه جواب دهد. پاسخ دهنده . || آنکه یا آنچه مقابله ٔ با امری کند: جواب گوی این اولتیماتوم ، توپ است . (از فرهنگ فارسی معین ). || مسئول و جواب دهنده ٔ نتایج عملی .
اعلان جنگفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) ن جنگ، رجزخوانی، هماوردخواهی، مبارزطلبی، چالش، تهدید، زورآزمایی، غریو جنگ، جنگافروزی جسارت، گستاخی، شجاعت گردنکشی، عصیان، سرپیچی، بیاعتنایی آمادهباش، اولتیماتوم، اتمام حجت، ضربالاجل