اولوالالبابفرهنگ فارسی عمیدصاحبان عقل؛ خردمندان. Δ برگرفته از آیۀ: ...و ما یَذَکَّر الا اولوالالباب. (بقره: ۲۶۹).
الوالالبابلغتنامه دهخداالوالالباب . [ اُ لُل ْ اَ] (ع ص مرکب ) صاحبان عقلها. خردمندان . رجوع به اولوالالباب و غیاث اللغات و فرهنگ نظام ذیل «الو» شود.
ذوی الحجیلغتنامه دهخداذوی الحجی . [ ذَ وِل ْ ح ِ جا ] (ع ص مرکب ، اِمرکب ) ذوی العقول . اولوالالباب . خردمندان . صاحب خردان : الصبر احجی بذوی الحجی . و رجوع به ذووالحجی شود.
بومسیلملغتنامه دهخدابومسیلم . [ م ُ س َ ل ِ ] (اِخ ) در بیتهای زیر ظاهراً مقصود، مسیلمه ٔ کذاب است : بومسیلم را لقب کذاب ماندمر محمد را اولوالالباب ماند. مولوی .جامه پشمین از برای کد کندبومسیلم را لقب احمد کند. <p class="autho
اولولغتنامه دهخدااولو. [ اُ ] (ع اِ) جمع است به معنی ذو و واحد ندارد و گویند اسم جمع است و واحد آن ذو است به معنی صاحب . (اقرب الموارد). ذو بمعنی صاحب و خداوند. (ناظم الاطباء). خداوندان و مالکان . (آنندراج ).- اولوالابصار ؛ خداوندان بصیرت یعنی عاقل و دانا. (آنندراج
داود بناکتیلغتنامه دهخداداود بناکتی . [ وو دِ ب َ ک َ ] (اِخ ) ابوسلیمان فخرالدین ... صاحب تاریخ معروفیست بنام روضه ٔ اولوالالباب و مشهور به تاریخ بناکتی که در 717 هَ . ق . تألیف شده است . رجوع به ابوسلیمان ... و نیز رجوع به داود بناکتی و داود فناکتی و رجال حبیب ال