اپرتفرهنگ فارسی معین(اُ پِ رِ) [ فر. ] ( اِ.) نمایش اپرایی کوچکی که ارکستر آن آهنگ های عامیانه و تفریحی و سبک نوازد و جنبة شوخ و شاد داشته باشد.
آرد گندم سختhard wheat flourواژههای مصوب فرهنگستانآرد گندم تهیهشده از گندم سخت که در مقایسه با گندم نرم، پروتئین بیشتری دارد
اپرتاکلغتنامه دهخدااپرتاک . [ اَ پ ُ ] (ص ) جوان . (فرهنگ جهانگیری ). و این صورت مصحف کلمه ٔ اپرناک است .
اوفنباکلغتنامه دهخدااوفنباک . [ اُ فِم ْ ] (اِخ ) ژاک . (1819-1880م .) مصنف فرانسوی متولد در کالونی . موجد اپرت در فرانسه است و بیش از صد اپرت نوشته . یگانه اپرای جدی وی بنام افسانه های هوفمان از شاهکارهای اوست . (دایرةالمعارف ف
ژودیکلغتنامه دهخداژودیک . (اِخ ) آنّا. نام زنی از هنرپیشگان فرانسه و بازیگر اُپرِت . مولد سومور بسال 1850 و وفات بسال 1911 م .
اشتراوسلغتنامه دهخدااشتراوس . [ اِ ] (اِخ ) یوهان . (1825 - 1899 م .). آهنگساز اتریشی پسر یوهان اشتراوس سابق الذکر. در وین متولد شد و در همانجا بدرود حیات گفت . وی از اوان جوانی بعنوان آهنگساز موسیقی رقص مشهور شد ودر کنار پدرش ا
اپرتاکلغتنامه دهخدااپرتاک . [ اَ پ ُ ] (ص ) جوان . (فرهنگ جهانگیری ). و این صورت مصحف کلمه ٔ اپرناک است .
راپرتلغتنامه دهخداراپرت . [ پ ُ ] (فرانسوی ، اِ) گزارش . || شرح . وصف . نقل . روایت .حکایت . داستان . قصه . بیان . (فرهنگ فرانسه به فارسی نفیسی ). || خبر و اخبار. (ناظم الاطباء).