علوملغتنامه دهخداعلوم . [ ع ُ ] (ع اِ) ج ِ عِلم . دانشها. رجوع به علم شود : علوم عالم دانم ولیکن اندر عصراگر دو مردم دانم بدان که نادانم . مسعودسعد.- علوم آثار علوی ؛ علم به افلاک و حرکات فلکی و آثار آنها،
حلوملغتنامه دهخداحلوم . [ ح ُ ] (ع اِ) ج ِ حِلم ، به معنی آهستگی و بردباری و عقل . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
هلیوملغتنامه دهخداهلیوم . [ هَِ یُم ْ ] (فرانسوی ، اِ) گاز سبک و غیرقابل احتراقی که در بالن به کار میرود. (فرهنگ انگلیسی حَییم ).
پالیوملغتنامه دهخداپالیوم . [ پال لیو ] (لاتینی ، اِ) ردای فراخ یونانیان قدیم که رومیان نیز از آغاز جمهوری معمول داشتند. || نواری از پارچه ٔ پشمی سپید دارای صلیب سیاه که پاپ بر روی لباسهای رسمی خود میافکند وبه همه ٔ آرشوک ها و بعض اِوِک های مقرّب نیز می دهد.
رودهفرهنگ فارسی عمیدقسمت لولهایشکل دستگاه گوارش مهرهداران که بین معده و مخرج قرار دارد و عمل هضم و جذب در آن کامل میشود.⟨ رودۀ باریک: (زیستشناسی) از قسمتهای دستگاه گوارش که پس از معده قرار دارد و شامل دوازدهه، رودۀ صائم، و ایلئوم است و طول آن در انسان از انتهای معده تا ابتدای رودۀ بزرگ نزدیک به هشت مت