ایوزلغتنامه دهخداایوز. [ ای وَ ] (ص ) ایواز که آراسته و پیراسته باشد. (برهان ) (جهانگیری ) (هفت اقلیم ) (ناظم الاطباء). رجوع به ایواز و ایوازه و ایوزه شود.
ایوزهلغتنامه دهخداایوزه . [ ای وَ زَ / زِ ] (ص ) ایوازه است که آراسته و پیراسته باشد. (برهان ) (هفت اقلیم ) (جهانگیری ). رجوع به ایواز و ایوز و ایوره شود.
ایورهلغتنامه دهخداایوره . [ای وَ رَ / رِ ] (ص ) آراسته و پرداخته . (ناظم الاطباء) (از شعوری ج 1 ص 142) (شرفنامه ) (انجمن آرا). آراسته . (آنندراج ). رجوع به ایوز و ایواز و ایوزه شود.