باباآدمفرهنگ فارسی عمیدگیاهی پایا از خانوادۀ کاسنی با برگهای پهن و گلهای کروی که در طب قدیم مصرف دارویی داشته.
باباآدملغتنامه دهخداباباآدم . [ دَ ] (اِ مرکب ) (ریشه ٔ...) گیاهی است با برگی سخت پهن و سطبر. آراقیطون . ارقیطون . مندوس . || نوع دیگر آن غیردیواری و غیر ریشه ٔ بابا آدم است که آنرا قلقاس گویند. || نوع دیگرآن دیواری است و برگهای آن با ریشه هائی که داردبه دیوار می چسبد و دارای برگهای بزرگ و مشبک
باباآدملغتنامه دهخداباباآدم . [ دَ ] (اِخ ) آدم ابوالبشر.- امثال :سال بابا آدم را داشتن ؛ سخت پیر بودن .
سیب باباآدملغتنامه دهخداسیب باباآدم . [ ب ِ دَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) مهره ٔ حلقوم که در گلوی کودکان مراهق برآید و به تازی قردوحه نامند. (از ناظم الاطباء). در کتاب کالبدشناسی هنری تألیف کیهانی ص 188 سیب آدم ضبط شده است .
سیب باباآدملغتنامه دهخداسیب باباآدم . [ ب ِ دَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) مهره ٔ حلقوم که در گلوی کودکان مراهق برآید و به تازی قردوحه نامند. (از ناظم الاطباء). در کتاب کالبدشناسی هنری تألیف کیهانی ص 188 سیب آدم ضبط شده است .
اراقیطونلغتنامه دهخدااراقیطون . [ اَ ] (معرب ، اِ) آراقیطون . اَرقیطون . باباآدم . مندوس . و ریشه ٔ باباآدم ریشه ٔ آنست .
آراقیطونلغتنامه دهخداآراقیطون . (معرب ، اِ) (از لاطینی آرکتولاپّا) باباآدم . اَراقیطون . اَرقیطون . (تحفه ).
سیب باباآدملغتنامه دهخداسیب باباآدم . [ ب ِ دَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) مهره ٔ حلقوم که در گلوی کودکان مراهق برآید و به تازی قردوحه نامند. (از ناظم الاطباء). در کتاب کالبدشناسی هنری تألیف کیهانی ص 188 سیب آدم ضبط شده است .