لغتنامه دهخدا
باری . (اِ) دیوار و قلعه و حصار شهر باشد. (برهان ) (دِمزن ) (ناظم الاطباء). بارو و باری حصار باشد. (رشیدی ). در آنندراج «باری » بمعنی دیوار حصار آمده است بمعنی بارو باشد. (جهانگیری ). بارو. سور و قلعه . (دِمزن ). برج و حصار که بارو نیز گویند. (شعوری ج <span class="hl" dir="lt