بازگشتفرهنگ فارسی عمیدبازگرد؛ برگشتن از جایی؛ مراجعت؛ عود.بازگشتن۱. بازگردیدن؛ برگشتن.۲. برگشتن از جایی؛ مراجعت کردن.۳. [قدیمی، مجاز] توبه کردن.۴. [قدیمی] از کاری دست برداشتن.۵. [قدیمی] منصرف گشتن.
بازگشتلغتنامه دهخدابازگشت . [ گ َ ] (مص مرکب مرخم ) عود. مراجعت . (آنندراج ). رجعت . (ناظم الاطباء). ارتجاع . رجوع . مرجع : دانی که من مقیمم بر درگه شهنشه تا بازگشت سلطان از قلبگاه ساری . منوچهری .و چون کرانه شوید بازگشت بدوست . (تار
بازگشتدیکشنری فارسی به انگلیسیcross-reference, reaction, recidivism, recrudescence, recurrence, reference, regress, regression, return, reversion
بازگشتپذیریreversibility 1واژههای مصوب فرهنگستاندر نظریۀ رشد شناختی پیاژه، فعالیتی ذهنی که زنجیرهای از رویدادها را وارونه میکند یا حالت تغییریافتهای از امور را به وضعیت اولیۀ خود بازمیگرداند
بازگشت کشسانelastic recoveryواژههای مصوب فرهنگستانآن بخش از تغییرشکلِ ماده که بلافاصله به حالت اولیه بازمیگردد
بازۀ بازگشتrecurrence intervalواژههای مصوب فرهنگستانمیانگین دورۀ زمانی وقوع زمینلرزههای اصلی بر روی یک گسل یا در گسترهای معین
بازگشتنلغتنامه دهخدابازگشتن . [ گ َ ت َ ] (مص مرکب ) رجعت . (منتهی الارب ). مراجعت . برگشتن . (ناظم الاطباء). اِیاب . بازگردیدن . رجوع . عود. برگردیدن . معاودت نمودن . (آنندراج ). ارتجاع . تراجع. انتکاث . اعتکار. انسیاب . رَجع. رُجعی ̍. (منتهی الارب ). صُدور. حَور. مَعاد. (تاج المصادر بیهقی ). ا
بازگشتنگاهلغتنامه دهخدابازگشتنگاه . [ گ َ ت َ ] (اِ مرکب ) جای بازگشت . مَآب . مَرجَع. (منتهی الارب ).
بازگشتهلغتنامه دهخدابازگشته . [ گ َ ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ) برگشته . مراجعت کرده . (ناظم الاطباء) : ای مصعد آسمان نوشته چون گنج بخاک بازگشته .نظامی .
رجعتفرهنگ فارسی عمید۱. عودت؛ بازگشت.۲. بازگشت بهسوی دنیا.۳. (فقه) بازگشت مرد طلاقدهنده بهسوی زن مطلقۀ خود.
بازگشتنلغتنامه دهخدابازگشتن . [ گ َ ت َ ] (مص مرکب ) رجعت . (منتهی الارب ). مراجعت . برگشتن . (ناظم الاطباء). اِیاب . بازگردیدن . رجوع . عود. برگردیدن . معاودت نمودن . (آنندراج ). ارتجاع . تراجع. انتکاث . اعتکار. انسیاب . رَجع. رُجعی ̍. (منتهی الارب ). صُدور. حَور. مَعاد. (تاج المصادر بیهقی ). ا
بازگشتنگاهلغتنامه دهخدابازگشتنگاه . [ گ َ ت َ ] (اِ مرکب ) جای بازگشت . مَآب . مَرجَع. (منتهی الارب ).
بازگشتهلغتنامه دهخدابازگشته . [ گ َ ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ) برگشته . مراجعت کرده . (ناظم الاطباء) : ای مصعد آسمان نوشته چون گنج بخاک بازگشته .نظامی .
بازگشتپذیریreversibility 1واژههای مصوب فرهنگستاندر نظریۀ رشد شناختی پیاژه، فعالیتی ذهنی که زنجیرهای از رویدادها را وارونه میکند یا حالت تغییریافتهای از امور را به وضعیت اولیۀ خود بازمیگرداند
بازۀ بازگشتrecurrence intervalواژههای مصوب فرهنگستانمیانگین دورۀ زمانی وقوع زمینلرزههای اصلی بر روی یک گسل یا در گسترهای معین
پیشگیری از بازگشتrelapse preventionواژههای مصوب فرهنگستانراهکارهایی مبتنی بر آموزش و مشاوره برای به حداقل رساندن احتمال بازگشت اختلالهایی مانند اعتیاد و افسردگی در فرد
پیشگیری ساختمند از بازگشتstructured relapse preventionواژههای مصوب فرهنگستاننوعی مشاورۀ پیشگیرانه (preventive counselling) برای جلوگیری از بازگشت اعتیاد مبتنی بر رویکرد رفتاری شناختی اختـ . پیسات SRP
تخیل بازگشتrelapse fantasyواژههای مصوب فرهنگستانخیالپردازی هدایتشده (guided imagery) که در آن فرد موقعیتهای احتمالی منجر به بازگشت را در ذهن خود به تصویر میکشد
زودبازگشتturn back, short turnواژههای مصوب فرهنگستانبرگشتن به مبدأ پیش از رسیدن به مقصد نهایی برای پاسخگویی به تقاضای مسافران در ساعات اوج