بازگوییلغتنامه دهخدابازگویی . (حامص مرکب ) سخن گفته بازگفتن . (آنندراج ). تکرار سخن کردن : سخن ار بدوست باشد، ببرم برون ز دنیادل پر هزار حسرت به امید بازگویی .نظیری نیشابوری (از آنندراج ).
بازوییلغتنامه دهخدابازویی . (اِ) در تداول بنایان و سفال گران قسمی تنبوشه که قسمتی از آن افقی و قسمتی عمودی است . (یادداشت مؤلف ).
بازگوییparaphraseواژههای مصوب فرهنگستان1. فرایند بیان یک جمله یا متن در قالب الفاظ یا ساختی دیگر بدون تغییر معنی2. محصول فرایند بیان یک جمله یا متن در قالب الفاظ یا ساختی دیگر بدون تغییر معنی
بازوییhandheld monopod, handheld selfie monopod, selfie stickواژههای مصوب فرهنگستانپایهای که با قرار دادن تلفن همراه یا دوربینهای رقمی دارای قابلیت خودعکسگیری بر روی آن میتوان بهراحتی و با زاویۀ دید وسیع خودعکس گرفت
بازگویهلغتنامه دهخدابازگویه . [ ی َ / ی ِ ] (اِمص مرکب ) واگو کردن . تکرار : ز استماع کلام تو گوش گوهرچین ز بازگویه ٔ نام تو نطق شکرخا. ظهوری (از آنندراج ).و رجوع به بازگو شود.
بازگوییلغتنامه دهخدابازگویی . (حامص مرکب ) سخن گفته بازگفتن . (آنندراج ). تکرار سخن کردن : سخن ار بدوست باشد، ببرم برون ز دنیادل پر هزار حسرت به امید بازگویی .نظیری نیشابوری (از آنندراج ).
بازگوییparaphraseواژههای مصوب فرهنگستان1. فرایند بیان یک جمله یا متن در قالب الفاظ یا ساختی دیگر بدون تغییر معنی2. محصول فرایند بیان یک جمله یا متن در قالب الفاظ یا ساختی دیگر بدون تغییر معنی
اسامیلغتنامه دهخدااسامی . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ اسماء. جج ِ اسم . (غیاث اللغات ). نامها : حاضران گفتند تفصیل اسامی ایشان بازگوی . (کلیله و دمنه ).اسامی ساکنان کوی او دریک ورق دیدم در آن دیباچه ٔ دولت حدیث ما نمیگنجد.امیرحسن دهلوی .
خرگیر کردنلغتنامه دهخداخرگیر کردن . [ خ َ ک َدَ ] (مص مرکب ) بمسخره خرها گرفتن . گرفتن خر به بیگاری یا برای اردو. (یادداشت بخط مؤلف ) : گفت خیر است بازگوی خبرگفت خرگیر می کند سلطان . انوری .|| بمشکل افتادن . به رنج افتادن . چون خر در و
بازگویهلغتنامه دهخدابازگویه . [ ی َ / ی ِ ] (اِمص مرکب ) واگو کردن . تکرار : ز استماع کلام تو گوش گوهرچین ز بازگویه ٔ نام تو نطق شکرخا. ظهوری (از آنندراج ).و رجوع به بازگو شود.
بازگوییلغتنامه دهخدابازگویی . (حامص مرکب ) سخن گفته بازگفتن . (آنندراج ). تکرار سخن کردن : سخن ار بدوست باشد، ببرم برون ز دنیادل پر هزار حسرت به امید بازگویی .نظیری نیشابوری (از آنندراج ).
بازگوییparaphraseواژههای مصوب فرهنگستان1. فرایند بیان یک جمله یا متن در قالب الفاظ یا ساختی دیگر بدون تغییر معنی2. محصول فرایند بیان یک جمله یا متن در قالب الفاظ یا ساختی دیگر بدون تغییر معنی