ترجمه مقاله

باسنگ

bāsang

۱. گران‌بار؛ سنگین؛ باوزن: ◻︎ وگر گرز تو هست باسنگ و تاب / خدنگم بدوزد دل آفتاب (فردوسی: ۲/۴۶۱ حاشیه).
۲. [مجاز] بلندقدر؛ متین: ◻︎ نه با فرّش همی‌بینم نه باسنگ / ز فرّ و سنگ بگریزد به فرسنگ (نظامی۲: ۳۱۹).

ترجمه مقاله