باللوقیهلغتنامه دهخداباللوقیه . [ ق َ ی َ / ی ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مشکین باختری بخش مرکزی شهرستان مشکین شهر که در 15 هزارگزی جنوب باختری مشکین شهر و 6 هزارگزی راه شوسه ٔ مشکین شهر به اهر
باللوقیهلغتنامه دهخداباللوقیه . [ ق َ ی َ/ ی ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قوریچای بخش قره آغاج شهرستان مراغه که در 41 هزار و پانصدگزی جنوب باختری قره آغاج و 23 هزارگزی جنوب راه شوسه ٔ مراغه به می
شیار بالاپلکیsuprapalpebral sulcus, sulcus suprapalpebralisواژههای مصوب فرهنگستانشیاری که در بالای پلک فوقانی قرار دارد
تارلغتنامه دهخداتار. (اِ) چیز دراز بسیار باریک مثل موی و لای ابریشم و رشته ٔپنبه و تنیده ٔ عنکبوت . (فرهنگ نظام ). تانه ٔ بافندگان که نقیض پود است . (برهان ) (انجمن آرا). ریسمان جامه که بهندی تانا گویند. (غیاث اللغات ). ریسمان پارچه که در طول واقع شده است ، و آنکه در عرض واقع میشود پود است .