لغتنامه دهخدا
مستحث . [ م ُ ت َ ح ِث ث ] (ع ص ) نعت فاعلی از مصدر استحثاث . برانگیزنده . (غیاث ) (اقرب الموارد). برانگیزاننده . تشویق کننده . رجوع به استحثاث شود. || وژولنده ٔ خراج . (السامی فی الاسامی ). مأمور گرفتن خراج . گیرنده ٔ باژ و ساو. باژخواه . جمعآورنده ٔ خراج :