بایالغتنامه دهخدابایا. (نف ) باینده . که باید. بایست . (از فرهنگ شعوری ). دربایست . (فرهنگ اسدی ) (برهان قاطع). بایسته . از ریشه ٔ بایستن است . (فرهنگ رشیدی ). آنچه در کار بوده و محتاج ٌالیه باشد. (ناظم الاطباء). واجب . ضروری . وایا. (از فرهنگ شعوری ج 1 ورق <
بوژی کِشندهtractive bogie, motored bogieواژههای مصوب فرهنگستانبوژی موتورداری که چرخ- محورهای آن هریک بهتنهایی یا بهطور مشترک ازطریق یک جعبهدنده به حرکت درمیآید
بوژی موتوردارpowered bogie, motor bogieواژههای مصوب فرهنگستاننوعی بوژی که دارای نیروی محرک یا موتور است و معمولاً در قطارهای خودکِشَند به کار میرود
بوژیbogie 1, truckواژههای مصوب فرهنگستانمجموعهای شامل چهار یا شش چرخ که بهصورت جفت در زیر وسیلۀ نقلیۀ ریلی طویل نصب میشود و ازطریق لولایی مرکزی حرکت و انعطاف وسیلۀ نقلیۀ را در پیچها تسهیل میکند
بوژی خودفرمانself steering bogieواژههای مصوب فرهنگستاننوعی بوژی که از اتصال انعطافپذیر مجموعۀ چرخـ محورها با قاب بوژی تشکیل میشود و جهت محورها را با شعاع انحنای پیچ هماهنگ میکند
بوژی سهتکهthree piece bogieواژههای مصوب فرهنگستاننوعی بوژی متشکل از دو قاب کناری و یک تیر عرضی معلق
بایاردلغتنامه دهخدابایارد. (اِخ ) پیرترای ... از سرداران فرانسوی است متولد بسال 1473 م . و درگذشته بسال 1524. هنگامی که شارل هشتم در سال 1493 به ایتالیا رفت ، بایارد نیز در جنگ شرکت داشت . او ت
بایالونلغتنامه دهخدابایالون . (اِخ ) نام زن تیمور بوقا پسر اول هولاکو. این زن از قوم قونقرات و خواهر قوتوی خاتون بوده است و پسری بنام توقا تیمور آورد. در متن جامعالتواریخ رشیدی این نام یابالون ضبط شده ولی در توضیحات بلوشه گفته شده است که صحیح این کلمه بایالون است مرکب از کلمه ٔ بایان مغولی به مع
بایاردلغتنامه دهخدابایارد. (اِخ ) پیرترای ... از سرداران فرانسوی است متولد بسال 1473 م . و درگذشته بسال 1524. هنگامی که شارل هشتم در سال 1493 به ایتالیا رفت ، بایارد نیز در جنگ شرکت داشت . او ت
بایالونلغتنامه دهخدابایالون . (اِخ ) نام زن تیمور بوقا پسر اول هولاکو. این زن از قوم قونقرات و خواهر قوتوی خاتون بوده است و پسری بنام توقا تیمور آورد. در متن جامعالتواریخ رشیدی این نام یابالون ضبط شده ولی در توضیحات بلوشه گفته شده است که صحیح این کلمه بایالون است مرکب از کلمه ٔ بایان مغولی به مع
تاکوبایالغتنامه دهخداتاکوبایا. (اِخ ) شهری است به مکزیک (حوزه ٔ فدرال ). در خارج شهر مکزیکو قرار دارد و فاصله ٔ آن با شهر مکزیکو 5هزار گز است . دارای رصدخانه و 55000 تن سکنه میباشد.
خبایالغتنامه دهخداخبایا. [ خ َ ] (ع اِ) ج ِ «خبیئة» و «خبی ٔ» «التمسوا الرزق فی خبایا الارض ». (از حدیث نبوی بنقل اقرب الموارد). و خفایای آن ماجری و خبایای آن حادثه محقق شد. (سندبادنامه ص 86). پسر را از بهر تجدید وصیت و تمکین از خبایای ودیعت پیش خواند. (از ترج