دیکشنری عربی به فارسی
پل , جسر , برامدگي بيني , سکوبي درعرشه کشتي که مورد استفاده کاپيتان وافسران قرار ميگيرد , بازي ورق , پل ساختن , اتصال دادن , گذرگاه , جاده , جاده ايکه از کف زمين بلندتراست , پل راه اهن (که معمولا از روي راه ميگذرد) , پل بتون ارمه روي دره